..

وقتی تو نیستی
دستی به شانه ام می خورد
بر می گردم
و فقط
آینه هایی شکسته
گل های پیراهنم را
لب پر می ریزند
وقتی تو نیستی
درخت ها هم لجوج می شوند
و از دل هیچ ترنجی
بوی لیمویی ات نمی ریزد