دو ديكتاتور دارند يكديگر را ملاقات مي كنند .
مجتمع مسكوني چهار گوشي دارد خالي از سكنه مي شود .
همه دارند براي ديدار هيتلر و موسوليني مي روند .
يك سرايدار فاشيست دارد از تمام ساختمان هاي اين مجتمع محصور دور يك حياط چهار گوش محافظت مي كند .
مرغ مينايي از دست زني كه دارد تمام كارهاي يك خانه ي هشت نفره را انجام مي دهد در مي رود (در قفس باز مانده ) .
در ِ آپارتمان مردي كه ضد فاشيسم است و به دليل لو رفتن اش از طرف نامزد طرفدار فاشيسم اش از راديو (محل كارش) اخراج شده و دارد تصميم به خودكشي مي گيرد زده مي شود .
سو فيا لورن و مارچلو ماستروياني تنهايي خود را به وسيله ي دقايقي با يكديگر بودن و گرفتن پرنده ي آزاد شده (كه بر ديوار خانه ي مرد نشسته ) و برگرداندنش به قفس پر مي كنند !
زن به تنهايي خود برگشته تا به قول خودش به جاي سه مادر كار كند و مرد هم در تنهايي خانه اش دارد به كتابي كه توجه زن را جلب كرده نگاه مي كند .
در خانه ي زن زده مي شود و مرد با كتاب سه تفنگدار وارد مي شود و در يك فرصت بخصوص اعتراف به ترسو بودن و پنهان شدن اش از ترس دستگير شدن مي كند و زن هم اعتراف به ناديده گرفته شدن اش از طرف شوهر جاسوسش و متهم شدن به بي سوادي و احمقي مي كند (دو تنهايي سر باز مي كند ).
.
.
.
( اگر قرار بر تعريف همه ي فيلم شود ديگر ديدن اش برايتان لذتي نخواهد داشت )
حتمن ببينيد : فيلم" يك روز بخصوص "از اتوره اسكولا با بازيگري سوفيا لورن و مارچلو ماستروياني
در ادامه ي مطلب نقدي از امير حسين چهل تن در سالهاي پيش در مورد اين فيلم بخوانيد
....
و پس از آن (يعني ديدن فيلم ):
1:شستن تمام درختهاي حياط،پاسيو ،يا حتي گلدان هاي پشت پنجره را فراموش نكنيد .
2: تنها باشيد اما منزوي بودن را فراموش كنيد
3 : خواندن شعر آقاي حسن آذري را فراموش نكنيد
4: براي از ياد نبردن يك روز بخصوص خودتان فكر هاي تلقيني و تزريقي پيرامون را فراموش كنيد